1 . موسیقی
[اسم]

die Musik

/muˈziːk/
قابل شمارش مونث
[جمع: Musiken] [ملکی: Musik]

1 موسیقی

  • 1.Arabische Musik klingt für Europäer sehr fremd.
    1. موسیقی عربی برای اروپایی‌ها ناآشنا به‌نظر می‌رسد.
  • 2.Spanische Musik gefällt mir sehr.
    2. من موسیقی اسپانیایی را خیلی دوست دارم.
  • 3.Was für Musik hörst du gern?
    3. چه‌طور موسیقی‌ای را دوست داری گوش بدهی؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان