1 . صدا 2 . وجهه
[اسم]

der Ruf

/ʀuːf/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Rufe] [ملکی: Ruf(e)s]

1 صدا فریاد، ندا

  • 1.Der Ruf „Feuer!“ hallte durch das Haus.
    1. صدای "آتش!" از آن خانه به گوش رسید.
  • 2.der Ruf einer Eule
    2. صدای یک جغد

2 وجهه شهرت

مترادف و متضاد Image Prestige
  • 1.Weil er gerade hier versagte, litt sein Ruf erheblich.
    1. چون او اکنون در این‌جا شکست خورد، وجهه‌اش به طور چشمگیری آسیب می‌بیند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان