خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ویترین (مغازه)
[اسم]
das Schaufenster
/ˈʃaʊ̯ˌfɛnstɐ/
قابل شمارش
خنثی
[جمع: Schaufenster]
[ملکی: Schaufensters]
1
ویترین (مغازه)
1.Die Schaufenster waren mit Bildern und Skulpturen dekoriert.
1. ویترینها با تابلوها و مجسمههایی تزیین شده بودند.
2.Ich habe im Schaufenster eine schicke Bluse gesehen.
2. من در ویترین یک بلوز شیک دیدم.
تصاویر
کلمات نزدیک
schaufeln
schaufel
schauerlich
schauergeschichte
schauer
schaukel
schaukeln
schaum
schaumgummi
schaumig
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان