خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گیاهخوار
[اسم]
der Vegetarier
/veɡeˈtaːʀiɐ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Vegetarier]
[ملکی: Vegetariers]
[مونث: Vegetarierin]
1
گیاهخوار
مترادف و متضاد
Veggie
1.Es war eine bewusste Entscheidung, Vegetarier zu werden.
1. گیاهخوار شدن یک تصمیم آگاهانه بود.
2.Mein Bruder ist kein Vegetarier.
2. برادر من گیاهخوار نیست.
تصاویر
کلمات نزدیک
veganer
vegan
vatikan
vati
vaterschaft
vegetarisch
vegetation
vegetieren
veilchen
velo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان