1 . خیلی 2 . زیاد
[قید]

viel

/fiːl/
غیرقابل مقایسه

1 خیلی زیاد، (مقدار/تعداد) زیاد

مترادف و متضاد beträchtlich häufig oft wesentlich
  • 1.Das Geschenk hat nicht viel gekostet.
    1. هدیه خیلی قیمت نداشت.
  • 2.Das ist mir viel zu teuer.
    2. این برای من خیلی گران است.
  • 3.Er kennt viel mehr Leute als ich.
    3. او افراد خیلی بیشتری را نسبت به من می‌شناسد.
  • 4.Er war viel an der frischen Luft.
    4. او زیاد در هوای تازه بود.
  • 5.Hier regnet es viel.
    5. این‌جا خیلی باران می‌بارد.
  • 6.Ich habe schon viel gelernt.
    6. من خیلی (چیزها) یاد گرفتم.
  • 7.Meine Schwester arbeitet in letzter Zeit viel.
    7. خواهرم این اواخر زیاد کار می‌کند.
  • 8.Sie gehen viel ins Theater.
    8. آن‌ها زیاد به تئاتر می‌روند.
کاربرد قید viel به معنای خیلی
- بیان چیزی که چندین بار اتفاق می‌افتد و بخشی قابل ملاحظه از زمان را دربرمی‌گیرد:
"viel an der frischen Luft sein" (زیاد در هوای تازه بودن)
- به معنای زیاد/خیلی
"ein viel geliebtes Kind" (یک کودک خیلی محبوب)
[ضمیر]

viel

/fiːl/

2 زیاد متعدد، فراوان

مترادف و متضاد in großer Auswahl/Menge/Zahl mehr als genug reichlich zahlreich
  • 1.Er weiß vieles, was du nicht weißt.
    1. او چیزهای زیادی می‌داند که تو نمی‌دانی.
  • 2.Viele Menschen hatten sich versammelt.
    2. افراد زیادی دور هم جمع شده بودند.
viel Zeit
زمان زیاد
  • Das kostet viel Zeit.
    این زمان زیادی می‌برد.
viele Hinsicht/Menschen/...
جنبه‌ها/افراد/...متعدد [زیاد]
  • 1. in vieler Hinsicht hat er Recht
    1. او از جنبه‌های متعدد حق دارد.
  • 2. Viele Menschen hatten sich versammelt.
    2. آدم‌های زیادی جمع شدند.
viel Obst/Gemüse/Milch/...
میوه/سبزیجات/شیر/...زیاد
  • Sie kaufte viel Obst.
    او مقدار زیادی میوه خرید.
کاربرد واژه viel به معنای زیاد
- بیان تعداد زیادی از چیزها که در کنار یکدیگر یک مجموعه را تشکیل می‌دهند:
"er kann vieles Getränke nicht vertragen" (او نمی‌تواند نوشیدنی‌های متعددی را تحمل کند.)
- بیان یک مجموعه واحد، یک مقدار قابل ملاحظه از چیزی:
".Sein vieles Geld macht ihn auch nicht glücklich" (پول فراوانش هم او را خوشحال نمی‌کند.)
- تعداد زیادی از افراد یا اشیای واحد:
".In vielen Fällen wusste er Rat" (او در موارد متعددی راهنمایی می‌دانست.)
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان