خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیشنهاد کردن
[فعل]
vorschlagen
/ˈfoːɐ̯ˌʃlaːɡŋ/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته: schlug vor]
[گذشته: schlug vor]
[گذشته کامل: vorgeschlagen]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
پیشنهاد کردن
پیشنهاد دادن
مترادف و متضاد
anbieten
ein Angebot/einen Vorschlag machen
empfehlen
1.Ich schlage vor, dass wir uns in meinem Büro treffen.
1. من پیشنهاد میکنم که ما همدیگر را در دفتر من ببینیم.
2.Ich schlage vor, ihr kommt um acht.
2. من پیشنهاد میکنم که شما ساعت 8 بیایید.
تصاویر
کلمات نزدیک
vorschlag
vorschießen
vorschieben
vorschein
vorschau
vorschreiben
vorschrift
vorschriftsmäßig
vorschub
vorschulalter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان