[اسم]

der Winter

/ˈvɪntɐ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Winter] [ملکی: Winters]

1 زمستان

  • 1.Der Winter dieses Jahr war mild.
    1. زمستان امسال معتدل بود.
  • 2.Sie fährt jeden Winter in die Alpen zum Skifahren.
    2. او هر زمستان برای اسکی‌کردن به آلپ سفر می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان