Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . تمرین های بدنی
[اسم]
aerobics
/əˈroʊbɪks/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تمرین های بدنی
تمرین های هوازی
1.An aerobics instructor
1. یک مربی تمرین های بدنی
2.You should do aerobics.
2. باید تمرین های هوازی انجام بدهی.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
aerobic exercise
aerobic
aerobe
aerobatics
aerobacter aerogenes
aerobiosis
aerobiotic
aerodontalgia
aerodrome
aerodynamic
کلمات نزدیک
aerobic
aerobatics
aerial photography
aerial
aerated
aerodrome
aerodynamic
aerodynamics
aerolite
aerometer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان