1 . در میان
[حرف اضافه]

amidst

/əˈmɪdst/

1 در میان وسط

formal
  • 1.He finished his speech amidst tremendous applause.
    1. او سخنرانی‌اش را حین تشویق‌های زیاد حضار تمام کرد.
  • 2.The hotel was in a beautiful position amidst lemon trees.
    2. هتل در موقعیتی زیبا بین درخت‌های لیمو واقع است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان