Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . اوج
[اسم]
apex
/ˈeɪˌpɛks/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اوج
بالاترین نقطه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اوج
مترادف و متضاد
climax
highest point
peak
bottom
1.the apex of his career was in 1966.
1. اوج حرفه او در سال 1966 بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
apetalous
aperture
apert
aperitif
aperient
aphasia
aphelion
aphid
aphorism
aphrodisiac
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان