Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . شته (حشرهشناسی)
[اسم]
aphid
/ˈeɪfɪd/
قابل شمارش
1
شته (حشرهشناسی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شته
1.The aphid is harmful to plants.
1. شته برای گیاهان مضر است.
تصاویر
کلمات نزدیک
aphelion
aphasia
apex
apetalous
aperture
aphorism
aphrodisiac
aphrodite
apiarist
apiary
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان