خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مغرور
[عبارت]
big head
/bɪg hɛd/
1
مغرور
از خود راضی
informal
مترادف و متضاد
too big for one's breeches
1.Let's not talk to John for a while. After he won the running race at school he has a big head.
1. بیا یک مدتی با "جان" صحبت نکنیم. بعد از اینکه او مسابقه دو مدرسه را برده است خیلی مغرور شده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
big game
big enchilada
big deal
big cheese
big chance
big league
big money
big name
big screen
big shot
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان