خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زیستشیمی
[اسم]
biochemistry
/bˌaɪoʊkˈɛmɪstɹi/
قابل شمارش
1
زیستشیمی
بیوشیمی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بیوشیمی
زیستشیمی
تصاویر
کلمات نزدیک
biochemist
biochemical engineering
biochemical
bio
bint
biodegradable
biodiversity
bioengineering
biofuel
biogas
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان