خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چشمآبی
[صفت]
blue-eyed
/blu-aɪd/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
چشمآبی
1.He was a gorgeous blue-eyed boy!
1. یک پسر خوشگل چشمآبی بود!
تصاویر
کلمات نزدیک
blue-collar worker
blue-collar
blue-blooded
blue whale
blue vitriol
blue-eyed boy
blue-pencil
bluebell
blueberry
bluebird
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان