خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بهبود یافتن
[فعل]
to bottom out
/ˈbɑtəm aʊt/
فعل ناگذر
[گذشته: bottomed out]
[گذشته: bottomed out]
[گذشته کامل: bottomed out]
صرف فعل
1
بهبود یافتن
تثبیت شدن
1.House prices have bottomed out
1. قیمت املاک تثبیت شده است.
2.The recession is finally beginning to show signs of bottoming out.
2. رکود بالاخره دارد نشانه هایی از بهبود یافتن نشان می دهد.
تصاویر
کلمات نزدیک
bottom line
bottom gear
bottom feeder
bottom fall out
bottom dollar
bottom-up
bottomless
bottomless pit
botulism
boudoir
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان