خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تسلیم شدن
[فعل]
to capitulate
/kəˈpɪtʃuleɪt/
فعل گذرا
[گذشته: capitulated]
[گذشته: capitulated]
[گذشته کامل: capitulated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تسلیم شدن
دست از مقاومت برداشتن
مترادف و متضاد
give in
surrender
yield
1.The town capitulated after a three-week siege.
1. شهر بعد از سه هفته محاصره دست از مقاومت برداشت.
2.They were finally forced to capitulate to the terrorists' demands.
2. آنها بالاخره مجبور شدند تسلیم خواستههای تروریستها شوند.
تصاویر
کلمات نزدیک
capitol hill
capitol
capitalize on
capitalize
capitalization
capitulation
capo
capon
capote
cappuccino
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان