خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نوار
[اسم]
cassette
/kəˈsɛt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نوار
کاست
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نوار
کاست
1.a cassette player
1. دستگاه پخش نوار
2.a video cassette
2. نوار ویدیویی
3.He still uses a cassette player.
3. او هنوز از دستگاه پخش نوار استفاده می کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
casserole
cassava
cassandra
casque
caspian sea
cassette player
cassette recorder
cassia
cassiopeia
cassis
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان