خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شطرنج
[اسم]
chess
/tʃes/
غیرقابل شمارش
1
شطرنج
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شطرنج
1.a chess player
1. شطرنج باز
2.Do you play chess?
2. شطرنج بازی می کنی؟
تصاویر
کلمات نزدیک
cheshire
cheryl
chervil
cherubic
cherub
chess is amusing but time-consuming as well.
chess piece
chess player
chessboard
chessman
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان