خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زنجره
[اسم]
cicada
/sɪˈkeɪdə/
قابل شمارش
1
زنجره
1.Cicadas buzzed in the heat of the day.
1. زنجره ها در هرم گرمای روز جیرجیر می کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
ciborium
cia
chyme
chyle
chutzpah
cicatrix
ciconia
cider
cig
cigar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان