خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آشکار شدن
[عبارت]
come into the open
/kˈʌm ˌɪntʊ ðɪ ˈoʊpən/
1
آشکار شدن
علنی شدن
1.We have never let our dislike for him come into the open.
1. ما هرگز اجازه ندادیم که تنفرمان به او علنی شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
interests
customer care
computer technology
come into fashion
come into existence
bring out into the open
beat it
it beats me
crash a party
curly-haired
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان