خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جامع
[صفت]
comprehensive
/ˌkɑːmprɪˈhensɪv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more comprehensive]
[حالت عالی: most comprehensive]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
جامع
کامل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جامع
دامنهدار
همهجانبه
شامل
مفصل
مشروح
فراگیر
باآبوتاب
مترادف و متضاد
complete
full
inclusive
thorough
limited
partial
selective
1.After a comprehensive exam, my doctor said I was in good condition.
1. بعد از آزمایشات کامل، دکترم به من گفت در وضعیت سلامتی به سر میبرم.
2.Mrs. Silver wanted us to do a comprehensive study of Edgar Allan Poe.
2. خانم سیلور از ما خواست که مطالعه جامعی از آثار "ادگار الن پو" داشته باشیم.
3.The engineer gave our house a thorough, comprehensive checkup before my father bought it.
3. قبل از اینکه پدرم خانه را بخرد، مهندس خانه ما را بررسی جامع و کاملی کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
comprehension
comprehensible
comprehend
comprador
compound verb
comprehensive education
comprehensive examination
comprehensive insurance
comprehensive school
comprehensively
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان