Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . خودروی کروکی
2 . تغییرپذیر
3 . کروکی (خودرو)
[اسم]
convertible
/kənˈvɜrtəbəl/
قابل شمارش
1
خودروی کروکی
خودرو با سقف جمعشونده، کانورتیبل
1.a black Mercedes convertible
1. یک (خودروی) مرسدس کروکی مشکی
[صفت]
convertible
/kənˈvɜrtəbəl/
غیرقابل مقایسه
2
تغییرپذیر
قابل تبدیل
a convertible sofa
یک مبل قابل تبدیل (به تخت)
3
کروکی (خودرو)
کروک
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کروکی
a convertible car
یک خودروی کروکی
تصاویر
کلمات نزدیک
converter
converted
convert to islam
convert to christianity
convert
convex
convex lens
convexity
convey
conveyance
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان