خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بدون دعوت به یک مهمانی رفتن
[عبارت]
crash a party
/kɹˈæʃ ɐ pˈɑːɹɾi/
1
بدون دعوت به یک مهمانی رفتن
بدون دعوت به یک مهمانی آمدن
مترادف و متضاد
gatecrash
1.Come on, let's go crash the neighbors' party.
1. زود باش، بیا بدون دعوت به مهمانی همسایه برویم.
2.There's always someone who crashes the party and ends up causing trouble.
2. همیشه یک نفر هست که بدون دعوت به مهمانی میرود و در نهایت دردسر درست میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
it beats me
beat it
bring out into the open
come into the open
interests
curly-haired
cul8r
darwinist
defriend
deportee
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان