خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بازبینی کردن
[فعل]
to double check
/ˈdʌbəl ʧɛk/
فعل گذرا
[گذشته: double checked]
[گذشته: double checked]
[گذشته کامل: double checked]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
بازبینی کردن
مجدد بررسی کردن
1.We were unable to double check the costs of the new products before the price list was printed.
1. ما نتوانستیم قیمت کالاهای جدید را قبل از اینکه لیست قیمت ها چاپ شود مجدد بررسی کنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
double bill
double bed
double bass
double bar
double agent
double chin
double cream
double entendre
double fault
double life
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان