1 . بازبینی کردن
[فعل]

to double check

/ˈdʌbəl ʧɛk/
فعل گذرا
[گذشته: double checked] [گذشته: double checked] [گذشته کامل: double checked]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بازبینی کردن مجدد بررسی کردن

  • 1.We were unable to double check the costs of the new products before the price list was printed.
    1. ما نتوانستیم قیمت کالاهای جدید را قبل از اینکه لیست قیمت ها چاپ شود مجدد بررسی کنیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان