خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (خود را) عقب کشیدن
[فعل]
to draw back
/drɔ bæk/
فعل ناگذر
[گذشته: drew back]
[گذشته: drew back]
[گذشته کامل: drawn back]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
(خود را) عقب کشیدن
پس کشیدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
عقب کشیدن
1.He came close but she drew back.
1. او نزدیک آمد [شد] اما او (خود را) عقب کشید.
تصاویر
کلمات نزدیک
draw attention to the fact that
draw a picture
draw a distinction
draw a conclusion
draw a blank
draw blood
draw date from
draw mind maps
draw on
draw parallels between
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان