خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زن انگلیسی
[اسم]
Englishwoman
/ˈɪŋɡlɪʃwˌʊmən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
زن انگلیسی
زن اهل انگلستان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
انگلیسی
تصاویر
کلمات نزدیک
parasitic disease
parasitism
cultural revolution
french revolution
october revolution
seedless grape
acid anhydride
government bond
corporate bond
enriched uranium
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان