خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اسپرانتودان
[اسم]
Esperantist
/ɛspˈɜːɹɐntˌɪst/
قابل شمارش
1
اسپرانتودان
اسپرانتیست
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اسپرانتودان
تصاویر
کلمات نزدیک
memorandum of association
self-alienation
commit to memory
learn by heart
from memory
lead acetate
shop in markets
go bike riding
go for a drive
visiting professor
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان