خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قومیت
[اسم]
ethnic group
/ˈɛθnɪk grup/
قابل شمارش
1
قومیت
گروه قومی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
قوم
1.Conflicts between the different ethnic groups in the country exploded into civil war.
1. اختلافات بین قومیتهای مختلف در کشور منجر به جنگ داخلی شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
ethnic conflict
ethnic cleansing
ethnic
ethiopia
ethics
ethnic minority
ethnically
ethnicity
ethnocentric
ethnographic museum
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان