خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خارجی
[صفت]
extraneous
/ɪkˈstreɪniəs/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خارجی
بیرونی، فرعی، غیر اصلی، اضافی
مترادف و متضاد
foreign
irrelevant
1.Coughs and extraneous noises can be edited out.
1. صدای سرفه و صداهای خارجی می تواند در ادیت بیرون آورده شوند.
2.We do not want any extraneous information on the page.
2. ما در این صفحه هیچ اطلاعات فرعی نمی خواهیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
extramarital
extradition
extradite
extracurricular
extractor fan
extraordinarily
extraordinary
extrapolate
extrapolation
extrasensory
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان