خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به اجرا گذاشتن سند رهن
[فعل]
to foreclose
/fɔːrˈkloʊz/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: foreclosed]
[گذشته: foreclosed]
[گذشته کامل: foreclosed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
به اجرا گذاشتن سند رهن
1.The bank was threatening to foreclose on his mortgage.
1. بانک او را تهدید می کرد که سند رهن اش را به اجرا می گذارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
forecastle
forecaster
forecast
foreboding
forebears
forecourt
forefather
forefinger
forefoot
forefront
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان