خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چهار چشم
[اسم]
four-eyes
/fɔr-aɪz/
قابل شمارش
1
چهار چشم
عینکی
disapproving
informal
1.Hey you, four-eyes!
1. هی تو، چهار چشم!
تصاویر
کلمات نزدیک
four-by-four
four o'clock flower
four
fountainhead
fountain pen
four-leaved clover
four-ply
four-poster
four-season country
four-star
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان