خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیثمر
[صفت]
fruitless
/ˈfruːtləs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more fruitless]
[حالت عالی: most fruitless]
1
بیثمر
بیهوده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بیثمر
بیحاصل
بینتیجه
بدون نتیجه
مترادف و متضاد
unproductive
useless
1.a fruitless attempt
1. تلاشی بیثمر
2.Our efforts to persuade her proved fruitless.
2. تلاشهای ما برای قانع کردن او بیهوده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
fruition
fruitful
fruitcake
fruit yogurt
fruit salad
fruity
fruity flavor
fruity smell
fruity taste
frumpish
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان