خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به جایی رسیدن
[عبارت]
get somewhere
/gɛt ˈsʌmˌwɛr/
1
به جایی رسیدن
نتیجه دادن
1.After months of talks, negotiators think they’re finally getting somewhere.
1. بعد از ماهها حرف زدن، مذاکرهکنندگان فکر میکنند بالاخره دارند به جایی میرسند.
تصاویر
کلمات نزدیک
get something through someone's head
get something straight
get something hands down
get something done
get someone's goat
get straight a's
get straight to the point
get stuck
get the blues
get the cold shoulder
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان