خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نزدیکهای چیزی (وقت، سال، عدد) بودن
[عبارت]
getting on for
/ˈgɛtɪŋ ɑn fɔr/
1
نزدیکهای چیزی (وقت، سال، عدد) بودن
نزدیک به چیزی شدن
1.He's getting on for eighty.
1. او دارد به هشتادسالگی نزدیک میشود.
2.It must be getting on for midnight.
2. باید نزدیکهای نیمه شب باشد.
تصاویر
کلمات نزدیک
getting on
getaway
get-up-and-go
get-up
get-together
geyser
gf
ghana
ghastly
ghaznavid
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان