خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به کسی لطف کردن
2 . به کسی فرصت دادن
3 . به کسی رحم کردن
4 . شوخی نکن دروغ نگو، برو بابا
[عبارت]
to give someone a break
/tuː gɪv ˈsʌmˌwʌn ə breɪk/
1
به کسی لطف کردن
informal
1.Please, give me a break and let me take the test again.
1. لطفا، یک لطفی به من بکن و اجازه بده دوباره آن امتحان را بدهم.
2
به کسی فرصت دادن
informal
1.I gave him his first big break at becoming an actor.
1. من اولین فرصت بزرگش برای بازیگر شدن را به او دادم.
3
به کسی رحم کردن
informal
1.Since this is your first offense, I'm going to a give you a break.
1. چون این اولین خلافت است، بهت رحم خواهم کرد.
[حرف ندا]
give me a break!
/gɪv mi ə breɪk/
1
شوخی نکن دروغ نگو، برو بابا
informal
مترادف و متضاد
You're kidding!
1."He asked me to marry her." "Give me a break!"
1. «از من خواست که با او ازدواج کنم.» «شوخی نکن!»
توضیحاتی در رابطه با give me a break
عبارت give someone a break برای بیان عدم باور یا دلخوری استفاده میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک
give someone a black eye
give somebody the sack
give somebody feedback
give somebody advice
give somebody a say
give someone a call
give someone a compliment
give someone a fat lip
give someone a hard time
give someone a hug
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان