خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رهنمود
[اسم]
guideline
/ˈgaɪˌdlaɪn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
رهنمود
خط مشی، دستورالعمل
مترادف و متضاد
instruction
1.government guidelines
1. خط مشی دولت
2.strict guidelines
2. رهنمودهای سختگیرانه
تصاویر
کلمات نزدیک
guided tour
guided missile
guided
guidebook
guide dog
guidelines
guides
guild
guildhall
guile
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان