1 . تحویل دادن 2 . محول کردن (مسئولیت و...)
[فعل]

to hand over

/hænd ˈoʊvər/
فعل گذرا
[گذشته: handed over] [گذشته: handed over] [گذشته کامل: handed over]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تحویل دادن (چیزی یا کسی را به کسی دیگر) دادن

معادل ها در دیکشنری فارسی: تحویل دادن دادن سپردن محول کردن
  • 1.They handed the weapons over to the police.
    1. آنها اسلحه را به پلیس تحویل دادند.
  • 2.We were ordered to hand over our passports.
    2. به ما دستور داده شد که گذرنامه‌های خود را تحویل دهیم.

2 محول کردن (مسئولیت و...) واگذاشتن (مسئولیت و...)

  • 1.He handed over his responsibility for the firm last year.
    1. او مسئولیتش در شرکت را سال گذشته محول کرد.
  • 2.She resigned and handed over to one of her younger colleagues.
    2. او استعفا داد و به یکی از همکاران جوان‌ترش واگذار کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان