خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کلاه ایمنی
[اسم]
hard hat
/hɑrd hæt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کلاه ایمنی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کلاه ایمنی
مترادف و متضاد
helmet
1.you must wear a hard hat in this place.
1. شما باید در این مکان کلاه ایمنی بگذارید [بپوشید].
تصاویر
کلمات نزدیک
hard graft
hard drug
hard drive
hard disk
hard currency
hard hit
hard labor
hard line
hard nut to crack
hard of hearing
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان