Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . به شدت تحت تاثیر قرار دادن
[عبارت]
hard hit
/hɑrd hɪt/
1
به شدت تحت تاثیر قرار دادن
1.Sales were hard hit by high interest rates.
1. حراجیها به شدت تحت تاثیر نرخ سود بالا قرار گرفتند.
تصاویر
کلمات نزدیک
hard hat
hard graft
hard drug
hard drive
hard disk
hard labor
hard line
hard nut to crack
hard of hearing
hard on someone's heels
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان