1 . بلند کردن 2 . وزن چیزی را سنجیدن 3 . وزن 4 . نفوذ
[فعل]

to heft

/heft/
فعل گذرا
[گذشته: hefted] [گذشته: hefted] [گذشته کامل: hefted]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بلند کردن

  • 1.The two men hefted the box.
    1. (آن) دو مرد جعبه را بلند کردند.

2 وزن چیزی را سنجیدن

  • 1.Anna took the old sword and hefted it in her hands.
    1. "آنا" شمشیر قدیمی را گرفت و وزنش را در دستانش سنجید.
[اسم]

heft

/heft/
قابل شمارش

3 وزن

4 نفوذ توانایی

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان