خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مهاجرت (به کشوری)
2 . محل بررسی روادید
[اسم]
immigration
/ˌɪm.əˈgreɪ.ʃən/
غیرقابل شمارش
1
مهاجرت (به کشوری)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
هجرت
مهاجرت
immigration officers
افسران مهاجرتی
immigration policy
سیاست مهاجرت
2
محل بررسی روادید
تصاویر
کلمات نزدیک
immigrate
immigrant
immersion heater
immersion
immersed
immigration controls
imminence
imminent
immobile
immobility
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان