خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بدهکار
[عبارت]
in debt
/ɪn dɛt/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بدهکار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بدهکار
مقروض
مدیون
1.The club is £4 million in debt.
1. باشگاه 4 میلیون پوند بدهکار است.
تصاویر
کلمات نزدیک
in control
in contrast to
in contrast
in conjunction with
in confidence
in demand
in detail
in due course
in excess of
in exchange for
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان