1 . سهوا
[قید]

inadvertently

/ˌɪnədˈvɜrtəntli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سهوا

معادل ها در دیکشنری فارسی: سهوا
مترادف و متضاد accidentally unintentionally deliberately
  • 1.The reporters had inadvertently failed to include the name of one of the dignitaries.
    1. گزارشگر سهوا فراموش کرد اسم یکی از مقامات بلندپایه را نام ببرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان