خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پرشوروحرارت
2 . مهارناپذیر
[صفت]
irrepressible
/ɪrəˈprɛsəbəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more irrepressible]
[حالت عالی: most irrepressible]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پرشوروحرارت
سرزنده و پرانرژی
formal
مترادف و متضاد
ebullient
an irrepressible optimist
یک فرد خوشبین سرزنده و پرانرژی
2
مهارناپذیر
کنترلنشدنی
formal
1.The irrepressible Gerrard scored two goals.
1. "جرارد" مهارناپذیر دو گل زد.
تصاویر
کلمات نزدیک
irreplaceable
irreparably
irreparable
irreligious
irrelevant
irreproachable
irresistible
irresolute
irrespective
irresponsibility
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان