1 . پرشوروحرارت 2 . مهارناپذیر
[صفت]

irrepressible

/ɪrəˈprɛsəbəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more irrepressible] [حالت عالی: most irrepressible]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پرشوروحرارت سرزنده و پرانرژی

formal
مترادف و متضاد ebullient
an irrepressible optimist
یک فرد خوش‌بین سرزنده و پرانرژی

2 مهارناپذیر کنترل‌نشدنی

formal
  • 1.The irrepressible Gerrard scored two goals.
    1. "جرارد" مهارناپذیر دو گل زد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان