خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جاز
[اسم]
jazz
/dʒæz/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
جاز
موسیقی جاز
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جاز
موسیقی جاز
1.I've been a fan of jazz ever since I was a teenager.
1. از وقتی که یک نوجوان بودم [از دوران نوجوانی]، طرفدار موسیقی جاز بودم.
2.Paul has a lot of jazz on his iPod.
2. "پال" در آیپاد خود، کلی موسیقی جاز دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
jay
jawbreaker
jawbone
jaw
javelina
jazz musician
jazz up
jazzman
jazzy
jealous
کلمات نزدیک
jaywalking
jaywalker
jaywalk
jay
jawbreaker
jazz up
jazzy
jcb
jealous
jealously
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان