Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . پایین نگه داشتن
[فعل]
to keep down
/kip daʊn/
فعل گذرا
[گذشته: kept down]
[گذشته: kept down]
[گذشته کامل: kept down]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
پایین نگه داشتن
از افزایش جلوگیری کردن
to keep something down
چیزی را پایین نگه داشتن
1. I have to exercise to keep my weight down.
1. باید ورزش کنم تا وزنم را پایین نگه دارم.
2. Keep your voice down—I don't want anyone else to hear.
2. صدایت را پایین نگه دار؛ نمیخواهم کس دیگری بشنود.
تصاویر
کلمات نزدیک
keep count
keep control of
keep calm
keep books
keep body and soul together
keep fit
keep going
keep in mind
keep in touch
keep interrupting
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان