خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کوفته
[اسم]
kofta
/ˈkɔːftə/
قابل شمارش
1
کوفته
1.My mom makes the best Kofta.
1. مامان من بهترین کوفته را درست می کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
koala
ko
knucklehead
knucklebones
knucklebone
kohl
kohlrabi
koi
kombi
komodo dragon
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان