خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تابستان قبل
[قید]
last summer
/læst ˈsʌmər/
غیرقابل مقایسه
1
تابستان قبل
1.Last summer, my aunt died.
1. تابستان قبل، عمه ام درگذشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
last straw
last stop
last rites
last resort
last post
last summer i fell and broke my leg.
last supper
last week
last weekend
last word
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان