خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . استوارنامه
[اسم]
letter of credence
/lˈɛɾɚɹ ʌv kɹˈɛdəns/
قابل شمارش
1
استوارنامه
اعتمادنامه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
استوارنامه
تصاویر
کلمات نزدیک
play the piano
deductive
play the violin
inductive reasoning
barfing
tropical climate
recording studio
film studio
photography studio
interpellate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان