خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ابزار تولید
[اسم]
means of production
/mˈiːnz ʌv pɹədˈʌkʃən/
غیرقابل شمارش
1
ابزار تولید
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ابزار تولید
تصاویر
کلمات نزدیک
go dancing
go to the movies
cloudlike
arched eyebrow
post photos
wash the dishes
clean the house
workroom
volleyball game
camera obscura
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان